Afarideh

5 years ago 761K 24K

آفریده

 

با امشب یه سال دیگشو کشیدم

خودت بگو چقدر ببینم و بشینم؟

هنوز نفهمیدم که کیم و که چیم!

بسکه سروصدای کلیشه رو شنیدم

میگن همین چند وقت قدیم

خالق رحیم، بخشنده ترین

منو تا ابد محکوم کرد به زمین

به جرم چیدن از دشت برین

خودت بگو شیوه ی بخشندگی اینه؟

تقاصشو میده اونکه لب زده به میوه؟

تو بگو رسم مهمون نوازی چی بود؟

تشنه تا لبی تر کرد بندازی بیرون؟

عطش منو تو بده جوابی ساقی

منو بیدار کن ازاین عالم واهی

ممنوعه ولی راست میگه باده ی صافی

تو بریز تا بسوزم تو آتیش الهی

چه علتی بود که منو بسازی آدم؟

که بشم شاهد لاشی بازی عالم

و هیچ کاری بر نیاد ازم بگو چه کارم

چه حکمتیه بیهوده بسوزم، بسازم

بگو چرا گوساله آفریدی؟

وقتی خونش حلاله، تقدیرش تیغ قصاب

چرا اون سگُ آفریدی که شکنجش ثوابه

عاقبت میشه سنگسار

یه دل نازک زیر تیغ فولادی دادی

به دروغ گو مقام چوپانی دادی

زود رفتن اونا که خراب تو بودن

به کوته فکر چرا عمر طولانی دادی؟

لقمه ی چربُ به سیر دادی چرا؟

همه ی عذاب ها رو به فقیر دادی چرا؟

میگن آدمی اومده بچره بره

آخرتم قراره دوباره بریم به چرا

اینا شکم و زیرشُ میپرستن

از غضب و آتیش تو میترسن

اونی که نشست جای حق میپرستن

هنوز به آیین جهالت میپرستن

تو جدایی با این خدایی که ساختن

تورو محتاج پول و دعا شناختن

عجب دلال هایی چه دکون هایی ساختن

واسه رضای تو چه خون هایی راه انداختن

مگه من دمیده از وجودت نبودم؟

یا اون آتیشم که رونده شدم از خونت!

یا آب جاری ام که اسیر خاک شد

نمیدونم تو دل و با خودت آشناش کن

فاش کن اسرار ازلُ فاش کن

روحمُ از این بدن آلوده جداش کن

منو ببر اونجا که تو خدایی کنی

ظلمتُ تو با حقیقت جا به جاش کن 

بشری که دروغ لازمه برا بقاش

جز کینه دوزی اندیشه ای نداشت

دنیایی که دست زور نیازه براشُ

دست جـــلادِ اداره ی آدماش

اونجا جای تفکر عالمی نیست

امید نجات به هنر واقعی نیست

حق داری ما رو ول بکنی بری

تو جایی که خلایقی لایق خالقی نیست

نفس من میرسه به ختم کلام

ولی پایانی نداره جهل عوام

تا قیام مدام پی مقام بی دوام

سرانجامی نداره درد شبام

بگو

بگو مادری دیگه بچه نزاد

که مثل من نشه فراموش و طرد جهان

که اولین حقش نشه رویای محال و

شب تولد مرگشو از خدا نخواد

 

بیت: عارض