Khorshid

6 years ago 769K 24K
عاشقتون بودم
از روز اولی که خلق شدید عاشقتون بودم
من مهرم؛ من خورشيدم؛ تک ستاره ی امید از قلب آسمون اول. من نورم هم تارم هم پودم از نورن مامورم به روشن کردن، حتی وقتی که پشت به منيد به ماه می تایم تا رعب از شب پر بکشه من، معلّقم ولی محکم؛ بعید میدونم از اینی که هستم محکم تر شم.
حقیقت تو دل این منظومه نطفه مو پاشید؛ دلیل خلقتم این بود که بزنم این ظلمت و آتیش؛ تاب تماشامو نداشتید آدما جوّ زمينتون کردش روشنایی سرخمو آبی تا آروم بگیرید ولی شما بیزارید ازش، آرامش...
اینو فهمیدم خیلی وقت پیش، وقتی اولین خونو ريختين خودتون با شمشیر،تن دادید به تاريکيا دوست دارید بگنديد؟ آخه واسه بقا که مجبورید دور من بچرخید.
چشمتون هر تعصبی رو تابو دیدش
من پشت پنجره ام شما به چهارچوب خیره
جنگ، زمین تو چنگال این زالو گیره
یعنی بشر به دست خودش نابود ميشه؟ نه
ميبلعمتون با جاذبه ام قبل از این که بکنید پايمالش ، بیشتر از این حرمت حقيقتو با این طرز تفکر ظالمانه ، این زمین متعلق به وارثاشه؛ همون حق طلباي دل خالصانه ، پس بگیرید آخرین نفساتونو از این هوای آلوده ی جاهلانه
عشق، چیزی بود که نفهميدينش ؛ نفهمیدید همه چی معلول از همین کلمه است نه... من عاشقتون بودم حتی اینم نفهمیدید؛ باید تاوان این جهلو بدید در عوض پس.
.
.
ببین خورشید من بی گناهم
از وقتی رفتی پشت ابر لیز راهم
متنفّر از این بیشه زارم و وخیمه حالم
شدم مجبور، مأمور و معذور واسه حل کمبودم شدم یه برده واسه اجرای هر دستور...
.
.
این خورشید، مجرمه دادگاهيش کنید. چرا چون که میدوید تا بتابونه نورشو روی قبیله مون بی دروغ و بی توهین. ریش بريد از گردن کلفتا زد زمین کلاهشونو؛ کند ستاره از دوششون. هی حواستون کجاس؟ دارم گناهاشو میگم ميشمريد؟
این انگار خلافکار کلافه ی لیگ قاتلاس. خودم دیدم که میداد یاد به بچّه ها که بگن حقّو حتی اگه بره سرشون به دار؛ مثال ماه قصه ها...
میبینید خطرناکه واسه اجتماع؛ زشته واسه ما که سر بجنبونه راحت و بشورونه مردمو ضد ما.
یه غیظي تو نگاهشه؛ گفت قصدش انتقامه؛ عین باد سبک و سریع که اگه پا بگیره بیشتر از این با یه لشکر شیر طرفيم.
بهتره آماده باش بدیم به مزدورامون تو غرب سرزمین، با این حال، نور لختی که من می بینم عن‌قريبه که بکنه کلکمونو توی کمترین زمان ممکن؛ بدون فرجه...