Dastasho Mosht Karde

Hichkas
4 years ago 183K 6K

قسمت ۱:

دستاشو مشت کرده

دستاشو مشت کرده

همه‌ی دار و ندار رو بردن، یه کویر مونده فقط و لب تشنه

همه‌ی آرزوهاشو کشتن ولی جنازه‌ای تحویل نگرفته

حتی بدون تحریما‌ هم خوشبختی اصلاً لمس نمی‌شه

انگار وطنش مستعمره‌س، پشیزی واسه ملت خرج نمی‌شه

صبح و شب سگ‌دو می‌زنه، آخر ماه باید قرض بگیره

تو خیابون واستاده که یه جوری حقشو پس بگیره

اینا شهروند نمی‌خوان، برده می‌خوان

از تو سلول صدا ضجه میاد و 

می‌خواد چند دهه قتل و غارت تموم شه

چندین ساله اشکش رو درآورده‌ن و دیگه اشکی واسه گاز اشک‌آور نمونده

تبعیض داره بیداد می‌کنه و می‌گن تو حق مردم اجحافی نی

همه رانتی 

تو داشتن تخصص اصراری نی

همه‌ی کشور رو قفس کشیده‌ن و می‌گن اینجا هیشکی زندانی نی

همه‌ رو لخت کرده‌ن و می‌گن «این پوشش چرا اسلامی نی؟»

 

همخوان:

داد می‌زنه

کی این جنایتو از یاد می‌بره؟

داره جون به لب رسیده رو فریاد می‌زنه

ما همه با هم هستیم

 

قسمت ۲:

دستاشو مشت کرده

دستاشو مشت کرده

این کوچه‌ها رو سال‌هاست با خون شسته‌ن ولی تعداد تلفات کمه مثکه

همه‌ی آرزوهاشو کشتن ولی جنازه‌ای تحویل نگرفته

دیده پول نفت کم بیارن،‌ گودی زیر چشا حفر می‌شه

بد و بدتری نی، همه آشغالن و یکی داره خدا فرض می‌شه

هیچ تصمیمی با خودش نی، از لباس تنش بگیر تا اینکه پول مملکتش داره کجا خرج می‌شه

می‌گن حریم شخصی ولی گلوله میاد تو خونه و از شیشه رد می‌شه

مملکتو به خون کشیدن و خبر کشته‌شده‌های یه جا دیگه پخش می‌شه

لاله‌ها زیر پوتین له می‌شن و پیرهن خونی زیر پای آقازاده فرش می‌شه

آتیشایی که تو منطقه به پا کردن از تکلیف مردم روشن‌ترن

دلایی که سرد شدن از جسدای توی سردخونه خنک‌ترن

مظلوما هی کشته می‌شن، همه‌ی ۱۲ ماه محرمن

صدا ترکیدن بغض میاد و می‌گن این اشرار مسلحن

 

همخوان:

داد می‌زنه

کی این جنایتو از یاد می‌بره؟

داره جون به لب رسیده رو فریاد می‌زنه

ما همه با هم هستیم

 

قسمت ۳:

دستاشو مشت کرده

دستاشو مشت کرده

خیلیا حبس شدن و مردن، این پایان نی، هنوز نرسیدیم ته قصه

همه‌ی آرزوهاشو کشتن ولی جنازه‌ای تحویل نگرفته

همه‌ی اعتراضا جرمن

تو خیابون صدا شعار اومد و مردم شدن دشمن

همه‌ی منابع طبیعی رو استخراج کردن و خوردن

فقط جنازه‌های روی زمین مونده که معدن سربن

مامور لوله رو می‌گیره بالا، زخمیا هدفش

اون می‌ره کمک با اینکه گلوله‌ها میان طرفش

دیگه هیچی واسه‌ی از دست دادن نداره

فقط انسانیته و شرفش

می‌ریزن تو بیمارستانا و مجروحین رو از رو تخت می‌دزدن

همینجوریش هم واسه نداشتن پول درمان می‌مردن

همه‌ رو قتل عام می‌کنن پشت درهایی که قفل می‌مونن

فکر می‌کنن شهیدای گمنام همیشه گم می‌مونن

اینا جون آدمیزادو مفت می‌دونن

حتی بی‌خداها به اجبار آیه‌ی یأسو با صوت می‌خونن

 

همخوان:

داد می‌زنه

کی این جنایتو از یاد می‌بره؟

داره جون به لب رسیده رو فریاد می‌زنه

ما همه با هم هستیم